شادی انتظاری



یونگ‌ در سال‌ 1952 در نامه‌ای‌ به‌ کشیش‌ جوانی‌ نوشت. همان‌ گونه‌ که‌ سیارات‌ به‌ دور خورشید می‌چرخند تمام‌ افکار من‌ نیز گرد پروردگار می‌گردد و به‌ نحوی‌ مقاومت‌ ناپذیر مجذوب‌ او می‌شود. احساس‌ می‌کنم‌ اگر در برابر این‌ نیرو کمترین‌ مقاومتی‌ نشان‌ دهم، بزرگترین‌ گناه‌ را مرتکب‌ شده‌ام.یونگ‌ در باب‌ دین، بیش‌ از هر موضوعی‌ سخن‌ گفته‌ است، زیرا همان‌ گونه‌ که‌ وی‌ اشاره‌ می‌کند بی‌تردید، دین‌ یکی‌ از قدیمیترین‌ و عمومی‌ترین‌ تظاهرات‌ روح‌ انسانی‌ است. یونگ دین را اینگونه تعریف میکند:دین عبارت از یک حالت مراقبت،تذکر  و توجه  دقیق به بعضی عوامل موثر است که بشر عنوان قدرت قاهره را به آن ها اطلاق می کند.

 

منبع:سایت پرتال جامع  علوم  انسانی. نویسنده مقاله:احد فرامرز قراملکی،منبع قبسات ۱۳۷۶ شماره ۵ و ۶ .


دین از زیست شناسی جدا نیست بلکه ارتباط نزدیکی با هم دارند.در کتاب اسپیلکانوشته پرسینگر  به مطالعه ی این ارتباط به خوبی پرداخته شده است که خلاصه هر چند کوتاه این کتاب در این صفحه جهت آشنایی دوستاران روانشناسی به شرح زیر آمده است.

پرسینگر و همکارانش اندیشه پردازی دینی را همراه با فعالیت الکتریکی اعصاب در تی ال ای ،که پرسینگر ان را "نوسان لوب گیجگاهی "می نامد،بررسی کرده اند.آنان گزارش کرده اند که تی ال ای ودستگاه کناری به هنگام حمله صرعی درمحتوای ذهنی مربوط به خدا دخیلند،که درحقیقت حاکی ازانواع حالات مذهبی است.چنانکه درتجربه های دم مرگ دیده می شود،می توان انتظارداشت که محتوای مذهبی تحت تاثیرفرهنگ شکل بگیرد.

منبع:کتاب روانشناسی دین/بر اساس رویکرد تجربی(فصل سوم)نویسندگان:برنارد اسپیلکا،رالف،دبلیو هود،بروس هونسبرگر،ایچاردگرساچ.   ترجمه دکتر محمد دهقانی. تهران انتشارات رشد 1390 .


با انقلاب کمونیستی روسیه ،توجه به روانشناسی دین بیشتر جنبه انتقادآمیز و آسیب شناسانه پیدا کرد .روانشناسان گمان می کردند که دین به جهل و تعصب بشر دامن می زند و او را به سوی خشونت ورزی و ویرانگری می کشاند که این باعث روان جمعی و فردی انسان می شود .دولت روسه با توجه به تجارب تاریخی تلاش می کند که روابز خود را با این واقعیت بزرگ دینی بهبود بخشد و این در حالی است که انجام حملات تروریستی و انتحاری مسلمانان افراطی در بروز ذهنیت ترس از اسلام در میان اقشار غیر مسلمان روسیه نقش مهم ایفا می کند. افرادی چون پاولوف و گورجیف به این دیدگاه تعلق دارند.

گورجیف:

گورجیف یک عارف بود منظومه ی فکری او "کار" به معنای کارکردن روی خود یا در اصل "راه چهارم" مینامید.و آموزه های مسیحی را آموزه های رازگونه توصیف میکرد وی در زمان های متفاوت از زندگی اش مدارس مختلفی را در سرتاسر جهان تاسیس نمود و به انسان ها یاد داد که چطور توجه و انرژی شان را به طرق مختلف افزایش داده و متمرکز کنند. وی برای ایجاد این تمرکز به شاگردانش رقص ها یا حرکات مقدس را اموزش داد که بعد ها به نام حرکات گورجیف معروف شد.او برای نخستین بار شکل هندسی اینگرام یا نه وجهی را مطرح و مدعی شد هرکس بتواند از آن استفاده کند بی نیاز از کتاب خواهد بود.بنابر شواهد موجود وی در کوهستان های آسیا با مفاهیمی همچون: صوفیه و آشنا شد و از آن تاثیر پذیرفت.

منبع:

سایت پارسی ویکی


رویکرد تجربی و حتی آزمایشگاهی به دین و نگاه توصیفی در مطالعات دینی، مهمترین ویژگی این سنت است. گالتون دانشمند انگلیسی، بنیان‌گذار روان‌شناسیِ تفاوت‌های فردی است و نخستین کسی است که از روش آماریِ همبستگی در این زمینه استفاده کرد. استنلی هال از بنیان‌گذاران روان‌شناسی دین در آمریکا است. وی برای این منظور دانشکده روان‌شناسی دین در دانشگاه کلارک را تأسیس کرد. جیمز لوبا و ادوین استاربوک نیز از شاگردان برجسته هال هستند که بر مطالعه تجربه‌هایی چون ایمان‌آوری، دعا و حالات عرفانی با کاربرد روشهای پرسشنامه، مصاحبه شخصی، زندگی‌نامه‌های خودنوشت و دیگر روش‌های تجربی که قابل تجزیه و تحلیل، رده‌بندی و سنجش آماری‌اند، تأکید داشتند

ویلیام جیمز:

نخستین نقطه عطف در روان شناسی دین، با سخنرانی های جیمز در سال های 1901 و 1902 م، به دست آمد. ویلیام جیمز (1902 م، به نقل از نیلسن،  2001 م)، معتقد است که دین، یک مذاکره و مبادله است؛ ارتباطی هشیار بین روان با قدرتی خارق العاده که روان به آن، احساس وابستگی کرده، و دین از طریق روان، به فرد وارد می شود. بنا بر این، از نظر جیمز، دین، ممکن است احساسات، اعمال و تجارب شخصی افراد در تنهایی شان باشد، البته تا جایی که خود را در رابطه با آنچه الهی و مقدس است، می بینند. از نظر وی، دینِ برخاسته از عقل سلیم» و دینِ ناشی از روح بیمار»، با هم تفاوت دارند (کیس بالت، 2002 م). همچنین جیمز، بین دو مفهوم دین مؤسّسه ای» و دین شخصی»، تمایز قایل شد: دین مؤسّسه ای، به یک گروه یا سازمان مذهبی، اشاره دارد و نقش مهمی در فرهنگ جامعه ایفا می کند؛ امّا دین شخصی، به تجربه های خصوصی فرد، اشاره دارد که می تواند بدون توجّه به فرهنگ باشد (نیلسن، 2001 م). جیمز (1902 م، به نقل از نیلسن، 2001 م) معتقد بود که دین انسان، عمیق ترین و خردمندانه ترین چیز در زندگی اوست. جیمز، به فهم تجربه های دینی شخصی، بسیار علاقه مند بود و از جزم اندیشی، متنفّر بود (نیلسن، 2001 م). بنا بر این، از نظر جیمز، دین، ممکن است احساسات، اعمال و تجارب شخصی افراد در تنهایی شان و البته در ارتباط با امر الهی و مقدّس باشد. از آن جایی که این ارتباط، ممکن است اخلاقی، جسمی و یا آیین دینی باشد، بنا بر این، آشکار است که دینی که در الهیات، فلسفه و یا سازمان های کلیسایی، بعداً رشد می کند، با این دین، متفاوت است. در واقع، تجربه های شخصی، ممکن است تمام ساعات ما را پر کند بدون این که ما حتّی الهیات را در نظرگرفته باشیم و یا به کلیسا رفته باشیم.

جیمز می کوشید تا به دین، مفهوم کاربردی بدهد؛ بنا بر این، اعتقاد داشت که دین، عبارت خواهد بود از تجربه و احساسِ رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه وابستگی ها روی می دهد، به طوری که انسان از این مجموعه در می یابد که بین او و آن چیزی که امر الهی» می نامد، رابطه برقرار کرده است

منبع:

پورتال جامع علوم انسانی


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه ساز آنلاین - فروشگاه فایل لگاریتم دانشجوی دانشگاه امام صادق شرکت بازاریابی شبکه ای عاشق php S دنیای ساعت بیضی نهاده های کشاورزی ایران گروه تولیدی اویمیز